من اینروزها

آخرین مطالب

۱۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد ...

.

مشترک مورد نظر عجب خریه ها....

.

+ گرچه مستوجبِ صد گونه جفایی بازآ :|||

آنلاین میشود  

- چیشده ؟!😂

+چیشدهههه؟ فقط دعا کن اتنا زندت بزاره ...

- عه چرا خب 

+ گوشیو چرا خاموش میکنی! خر

- حالم خوب نبود ...

+ حاله تو خوب نباشه حاله ماهام خوب نیس ...

- من فداتون شم کهههه :)

.

دوستت دارم با تمام خنثی بودنت با تمام حاشیه هات 

با تمامِ کلِ همهِ هرِ چی دلخوری و خودخوری و دوری 

# ادم عجیب 

فکر فکر فکر 

آینده ؟!!!!!!!! 


۲۹ مرداد ۹۷ ، ۰۸:۳۵
سرمست ...

اگه یه روز محالی میخواستم پزشک شم حتما یه چشم پزشک میشدم  ...حتما

خانم چیتگری ام اون روز ک داشتم معنا شناسی رو برای بچه ها توضیح میدادم گف انگار یه فوق تخصص قرنیه داره درس میده ( حالا اون از باب جدیت میگفت ویه انتقاد بود و مام خندیدیم  ولی کلا ... حیف شدا... دلم خواست 

(افکار ذهن نامتمرکز یک بی منطق در حین منطق خواندن :| ..) 

۲۱ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۷
سرمست ...

ازین سیاهی دوران 

گرفته سر دَوران 

منم و واژه که کم میشود حضور کسی

و وقت آن شده حتما به داد من برسی ....

( پرنده گی که نباشد ،... دعا بکن  برویم ...)

۱۷ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۳۴
سرمست ...

نزدیک تر بیـا...

در پیش مـن بایست...

       آغـوش تـو ،

راهی ست برای رهــآیی....

پایابِ نجاتی نمانده ست

پارو بزن مـرا..

   به ساحلـم برسان...

که این تن لهیده و خسته 

    دیریست که از تهاجم طوفان 

و از تلاطم موج 

    بر گل نشسته است....

در هم شکسته است..

پیراهـن سفید تنـت را

     بادبان بستر من کن ...

بگذار به اهتزاز در آید

آن گیسوان رهایت 

در نسیم هق هق من ....

ای نـاخدای کشتی تـن

به ساحلــم برسـان....

🍃💙💚🌊


۱۲ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۰۲
سرمست ...

و تو چه میدانی که اینستا نداشتن برای من چه سخت است!!!!!! 

یادم نره چرا پاک کردم ...

۰۸ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۲۵
سرمست ...

اصن وقتی عمه زهرا خونه اش نیست و هر روز زنگ نمیزنه انگار هیچ کسی رو نداریم ... هی فی قلبی 💙🍃

۲ نظر ۰۷ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۴۳
سرمست ...

شاید بهتر باشد که از همه ی انها فقط تو اینجا بمانی.:


...و اینکه وقتی نمیخواهد ادامه دادن را 

 تازه بدی هایش را میفهمی... و منطقی فکر میکنی... و این برایم جدید نبود .... مثلش را دیده بودیم با تفاوت هایِ قابل توجهی ... با غلظت بیشتر ... پس یک جاهایی بدبین بودن لازم است... لازم... و یک جاهایی باید دروغ های قشنگ را بس کنی... و یک جاهایی ... 

عَح


۰۶ مرداد ۹۷ ، ۲۲:۵۲
سرمست ...

اللّـهُ یَعــلَمُ

وَ انتُـم لا تَعـلَمون...



۰۶ مرداد ۹۷ ، ۲۱:۳۳
سرمست ...

و میریم ک داشته باشیم ادامه ی زندگی رو ... با غم ازمون فردا چ کنم ؟! :/

۰۴ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۲۵
سرمست ...

هجرت 

و منِ امروز دیگر آنجای همیشگی نیست... 

گرچه دیگر ب خاطره پیوستید و باید دلخور باشم از وجودتان اما حقیقتا  نیستم .. کم تجربه نکردم ..کم تغییر نکردم  ...کم خودم را نشناختم ... سپرده بودم دسته خوده سلطان ... همه چیز را ... خوب حواسش بود .. خوب ...

راضیة بقضائک... 


۰۴ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۰۵
سرمست ...