آخ تو شب یلدای منی
دیوونه ی دوس داشتنی
لبای تو رنگ اناره و هندونه شیرینی کم نداره ://// ( ریتم رعایت شه)
.
.
فقط فال گرفتن دیشبو حواشیش
یکی فال امیر منیر خانم خوب بود که هرچی اسم دختر بود ریخته بودن توش ، افسانه و پروانه و صبا و حدیث و الباقی 😂😂
یکی فال محمدشون که همش برفت داشت :/
یکی فال حاج اقا ک خیلیی مثبت هیجده بود :|||
جالبیش این ک عمه میگف نخونید نخونید ، حاجی میگف بخونید بخونید فاخته و مجتبام هی باز میکردن داستانو و منیر خانمم اون وسط هی میخواس به ما بفهمونه ب ظاهرش توجه نکنین این منظورش معنوی و ب باطنش بنگرید و اقا مهدی ام گف ظاهرش اینه باطنش چیه و .... مام ک میخندیدیم ... و تفسیرای بابا از فال هر کی- _-
فال ندا و راضی بنظرم خیلی خوب اومد
ولی خداییش فال حافظ خوندن توی این جمع واقعا اخلاقی نیست😂
فقط این :
وقتی قران خوندن تموم شد نوبت بچه ها شد ، اومدن شعراشونو خوندن بعد عمو گف حالا میخوایم یه کار نوستالژی انجام بدیم ، ما همه یکی درمیون علامت سوال و تعجب . عمو گف حالا باید امیر برامون یکی ازون شعرایی ک قدیم تو جلسه قرانا میخوند بخونه :|||
بنده خدا یهو سرخ شد و گف نه و یادم نیست و فلان و بد از اینور هی میگفتن اون شعر مدادرنگیا رو بخون یکی دیگه میگف من سطل اشغال هستمو بخون ://
/ عموام ول نمیکرد خیلی مصمم میگفت اگه بخونی بهت جایزه میدیم اون بنده خدام هم خندش گرفته بود هم گرخیده بود😂😂😂 عرفانم هی ازون بغل ب عمو میگف بااباا چیمیگی وفاخته ام اینور هی میگف خب مجتبی بخونه :/😂😂 گرگیجه ای بود دیشب