احسن الحال
آخدااا... ( .... ،..........)
۲۱ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۲۰
احسن الحال
آخدااا... ( .... ،..........)
تو این مدت خیلی تو فکرت بودم و نوشتم از برای تولدت و فلان و بیسار ....
ولی نذاشتم اینجا ... حالا این که چرا ؟! خودمم نمیدونم فعلا ، شاید هیچ وقتم نزارم ...
و این صرفا برای این بود ک بدونی حواسم و دلم خیلی پیشته ...
فدانا
به لطف جلسه های دلیِ حاج اقا جوادی آملی ، سنگینی غروب جمعه رو نداشتیم با روضه ی ارباب و ذاکری حاج علی انسانی، ته کوچه باغی و یه دل سیر اشک ... و نماز جماعت و بعدم یه کاسه آشِ داغ
ک تموم شد .. :]
یه بنده خدایی تو بیوش زده بود : عنصر نامطلوب جامعه ، میخوام بگم حالا جامعه ام مالی نیس ک تو بخوای مطلبوش باشی ...
گند زدنن تو همه چی
که اگر خوب ب چشمانم نگاه کنی کر میشوی ...
همین است ک میگوید چشمهایت را دوست دارم (بسیار ) اما نگاهت را نه ...فرار میکنم
…
وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا ۲
وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ
وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ
إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا
.
جواب همه ی فکرای آشفته توی هر لحظه هر حال هر اتفاق ...
حالا خود دانی!
یه دلِ سیییر یه فَکِ خسته یه چشمِ خوابالو یه حالِ خوب یه لهیدگی دلچسب بعد از یه روز باهم بودن... ! تو یه دلِ سیر بودنش شک دارم ؛) چی بگمت ؟!
آخیشش