جمعه عصرِ بارونی و ابری و سرد ، خونه ی مهربان
شنبه, ۸ دی ۱۳۹۷، ۰۳:۴۳ ب.ظ
محیا عقد کرد ، قم حرم حضرت معصومه ،
عکساشو نشونم داد ، الان با مامان رفتن بهارستان ، کفش روفرشی بگیرن برای یک شنبه ، خونه ی نوروزیا دعوتن ،
بعدم قراره برن خونه شونو ببینن
.
مائده پالتوی چهارخونه شو دوخت ، قراره بره کلاس خیاطی حرفه ای یاد بگیره
.
مژگان قبل ظهر زنگ زد ، گف صبحونه چی خوردین !؟ خوش بحالتون خاله ، ( تخم مرغ خورده بودیم ، دورهم بودن رو میگفت ) هنوز صبحونه نخورده بودن
.
من !؟ ...
۹۷/۱۰/۰۸